
عطار
شمارهٔ ۵۲
۱
سرّی که دلِ دو کَوْن خون داند کرد
گفتی دلم از پرده برون داند کرد
۲
نابینایی نیم شبی در بُنِ چاه
مویی به هزار شاخ چون داند کرد
نظرات