
عطار
شمارهٔ ۱۵
۱
یک دم دل محنت کشم آسوده نشد
تا خون دلم ز دیده پالوده نشد
۲
سودای جهان، که هر زمان بیشترست،
ای بس که بپیمودم و پیموده نشد
نظرات