
عطار
شمارهٔ ۱۱
۱
گر بحرنهای، ز جوش بنشین آخر
بی مشغله و خروش بنشین آخر
۲
گر نام و نشان خویش گویی برگو
ور وقت آمد خوشی بنشین آخر
نظرات
مسعود