
عطار
شمارهٔ ۲۸
۱
آن مرغ که بود از می معنی مست
پرّید و دل اندر کرم مولی بست
۲
گیرم که نداد دولت عقبی دست
آخر ز خیال رهزن دنیی رست
نظرات