
عطار
شمارهٔ ۴۱
۱
شد عقل ز دست و سخت مضطر افتاد
تا موی چو سیم و روی چون زر افتاد
۲
عمری که ز سر غرور سودا پختم
امروز مرا چو کفک با سر افتاد
تصاویر و صوت

نظرات