عطار

عطار

شمارهٔ ۴۵

۱

افسوس که بی فایده فرسوده شدیم

وز آسِ سپهرِ سرنگون سوده شدیم

۲

دردا و ندامتا که تا چشم زدیم

نابوده دمی بکام، نابوده شدیم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
جهانگیر تجددی
۱۳۹۸/۱۱/۲۹ - ۲۰:۲۵:۱۲
سلام خدمت همه ادب دوستان شعر زیبایی است با اینکه مانند ان را که به شاعران دیگر منصوب کرده بودند ، دیدماما اصل سخن را باید دریافت...فکر می کنم در بیت اخر به جای"نابوده دمی بکام،" باید از "نابرده دمی به کام" استفاده کرد که با دو معنا ی ؛حتی یکدم از زندگی به کام من نبوده(هدف لحظه ای) و یا بدون ان که از زندگی کام (هدف نهایی)بگیرم معنا دار تر میشه و " نابوده دمی بکام " فکر می کنم بی معنی استجهانگیر تجددی
user_image
سایه
۱۴۰۰/۰۴/۱۵ - ۱۱:۱۰:۵۲
سلام دوستان. سوده شدن یعنی فرسوده شدن و آس به معنی سنگ گرد رو یا زیر آسیاب است. خیام ستاره شناس و وقت شناس با علم به گردی زمین و پدید آمدن شب و روز و ماه و سال از گردش زمین در گردونه آسمان٬ زمین را به سنگ زیرین و سپهر سرنگون را به سنگ رویی آسیاب تشبیه کرده که از گردش آن ها گذر عمر و  در نتیجه فرسایش انسان حاصل می شود.  شکایت خیام از سر افسردگی و شکست نیست بلکه بیانی واقعگرایانه از بی‌فایدگی ذاتی دنیا در مقیاس کلی است که هرچه پدید می آید دیری نمی پاید و به کام عدم فرو می رود. عشق و اشتیاق بزرگ خیام به زندگی موجب دلتنگی و افسوس بزرگ او در اشعارش نیز هست.