عطار

عطار

شمارهٔ ۷۷

۱

میپنداری که بیخبر بتوان زیست

در بیخبری زیر و زَبَر بتوان زیست

۲

چندانک نشینی تو و آخر بیقین

ای بی سر و بن چند دگر بتوان زیست

تصاویر و صوت

نظرات