
عطار
شمارهٔ ۱۳
۱
هر شب که نیاوری شبیخون غمت
بنشینم و خوش همی خورم خون غمت
۲
تو شادبزی که در هوای غم تو
کاری دگرم نماند بیرون غمت
نظرات