
عطار
شمارهٔ ۱۰
۱
دوش آمد و گفت: گِردِ اِعزاز مگرد
خواری طلب و دگر سرافراز مگرد
۲
میدان که تو سایهٔ منی خوش میباش
هرجا که روم از پی من باز مگرد
نظرات