
عطار
شمارهٔ ۲۱
۱
دوش آمدو ره بر دل و جانم در بست
زنّار ز زلفِ دلستانم در بست
۲
گفتم که ز زلفِ دلکشت بخروشم
برخاست و به یک شکر زبانم در بست
نظرات