
عطار
شمارهٔ ۳
۱
دوش آمد و دل ازو کبابی میگشت
تا باده به کف کرد و خرابی میگشت
۲
در سینهٔ جانم فلکی گردان کرد
پس گردِ فلک چو آفتابی میگشت
نظرات