
عطار
شمارهٔ ۳۵
۱
دوش آمد و گفت: ای وطن بگرفته
دو کون به هم ز جان و تن بگرفته
۲
چون من همهام تو هیچ شرمت بادا
من آمده و تو جای من بگرفته
نظرات