
عطار
شمارهٔ ۵۴
۱
در عشق رخت چون رخ تو بیشم نیست
قربان تو گردم که جز این کیشم نیست
۲
بردی دل من به زلف و بندش کردی
زانست که یک لحظه دل خویشم نیست
نظرات