
عطار
شمارهٔ ۱۱
۱
بیم است که نُه پردهٔ گردون سحری
برهم سوزم ز سوز دل چون جگری
۲
چون بلبل مست در بهار از غم عشق
مینالم و هیچ کس ندارد خبری
نظرات