
عطار
شمارهٔ ۸
۱
دل را چو به دردِ عشق افسون کردم
از شهر نهاد خویش بیرون کردم
۲
چون راز ونیاز هر دو معجون کردم
آنگاه دوای دلِ پرخون کردم
نظرات