
عطار
شمارهٔ ۲۳
۱
گل گفت که چند اوفتم در پستی
بیرون تازم با سپری از مستی
۲
تا غنچه بدو گفت: سپر میچکنی
انگار که چون من کمری بر بستی
نظرات