
عطار
شمارهٔ ۳۸
۱
ای گل به دریغِ عمر دل پُر خون کن
ور ماتم خویش میکنی اکنون کن
۲
وی صبح چو عمر گل به یک دم گرو است
آن دم بزن و از گروش بیرون کن
تصاویر و صوت


نظرات