عطار

عطار

شمارهٔ ۴۰

۱

میریخت گل و ز خاک مفرش میکرد

وز بیم شدن سینه پُر آتش میکرد

۲

دردا که چو بیوفایی عمر بدید

نابرده شبی به روز، شب خوش میکرد

تصاویر و صوت

نظرات