
عطار
شمارهٔ ۴۱
۱
بشکفت به صد هزار خوبی گل مست
وز رعنایی جلوه گری در پیوست
۲
وآخر چو ندید در جهان جای نشست
ننشست ز پای و میبشد دست به دست
نظرات