
عطار
شمارهٔ ۹
۱
ای صبح اگر از پرده عَلَم خواهی زد
بی تیغ مرا سر چو قَلَم خواهی زد
۲
زان سِر که میان من و یار است امشب
دم نتوان زد چرا تو دم خواهی زد
تصاویر و صوت

نظرات