
عطار
شمارهٔ ۳۹
۱
گفتی چه کنم تا شب من گردد روز
وز نورِ سوادِ فقر گردم فیروز
۲
یک شمع اندیش هر دو عالم وانگه
گر آتشِ عشق داری آن شمع بسوز
نظرات