
عطار
شمارهٔ ۷۹
۱
از روغنِ شمع بوی خون میآید
کز پیشِ عسل تشنه کنون میآید
۲
این طرفه که در مغز وی افتاد آتش
روغن همه از پوست برون میآید
نظرات