
عطار
شمارهٔ ۱۸
۱
شمع آمد و گفتا: منِ مجنون باری
ننهم قدمی ز سوز بیرون باری
۲
چون بر سرمّ آتشِ جهان افروز است
بالا دارد کارِ من اکنون باری
نظرات