عطار

عطار

شمارهٔ ۷۲

۱

شمع آمد و گفت: بنده میباید بود

در سوز میان خنده میباید بود

۲

سر میببرند هر زمانم در طشت

پس میگویند زنده میباید بود

تصاویر و صوت

نظرات