
عطار
شمارهٔ ۹۲
۱
شمع آمد وگفت: چون درآمد آتش
سر در آتش چگونه باشم سرکش
۲
جانم به لب آورد به زاری آتش
کس نیست که بر لبم زند آبی خوش
نظرات