
عطار
شمارهٔ ۱۳
۱
بستیم میان و خون دل بگشادیم
پندار وجود خود ز سر بنهادیم
۲
ما را چه کنی ملامت، ای دوست که ما
در وادی بینهایتی افتادیم
نظرات