
عطار
شمارهٔ ۳۷
۱
گر بودِ خود از عشق نبودی بینی
از آتش او هنوز دردی بینی
۲
ور عمر زیان کنی ز سرمایهٔ عشق
بینی که ازین زیان چه سودی بینی
نظرات