
عطار
شمارهٔ ۵۲
۱
جانا چو ره تو راه ذُلّ و عِزْ نیست
کاریست که کار قادر و عاجز نیست
۲
پس گم شدنم به و چنان گم شدهام
کامکان پدید آمدنم هرگز نیست
نظرات