
عطار
شمارهٔ ۱۱
۱
از آرزوی یقین چو مینتوان زیست
بر خلق بباید ای خردمند! گریست
۲
کاینجا که بود هیچ نمیداند کیست
وانجا که رود حال نمیداند چیست
نظرات