عطار

عطار

بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

۱

میدوید آن عامی زیر و زبر

تا نماز مرده در یابد مگر

۲

آن یکی دیوانه چون او را بدید

کو در آن تعجیل بیخود میدوید

۳

گفت چیزی سرد میگردد براه

هین بدو تا در رسی آنجایگاه

۴

هستی از مردار دنیا ناصبور

میروی چون مرده میبینی ز دور

۵

میخوری مردار دنیا ماه و سال

وین خود از جوعست برمردان حلال

۶

تا که یک عاقل برآرد یک دمی

جاهلان خوردند در هم عالمی

۷

تا بحکمت لقمهٔ لقمان خورد

در خیانت خائنی صد جان خورد

۸

اهل دنیا چون سگ دیوانه اند

در گزندت زانکه بس بیگانه اند

۹

میخورند از جهل مرداری بناز

میکنند آنگه کفن از مرده باز

تصاویر و صوت

نظرات