
عطار
بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
۱
آن حکیمی در تفکر میگذشت
دید سرگین دان و گورستان بدشت
۲
نعرهٔ زد گفت ای نظارگان
اینت نعمت اینت نعمت خوارگان
۳
ای عجب با این چنین نفسی درون
میکند هم در خدائی سر برون
۴
زشتی عالم همه از خبث اوست
وآنگهی دارد خدائی نیز دوست
۵
هست در هر نفس این دعوی ولیک
خویش بر فرعون ظاهر کرد نیک
نظرات
رسته