
عطار
بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
۱
آن یکی پرسید از مجنون مگر
کز کدامین سوی قبله ست ای پسر
۲
گفت اگر هستی کلوخی بیخبر
اینکت کعبه ست در سنگی نگر
۳
کعبهٔ عشاق مولی آمدست
آن مجنون روی لیلی آمدست
۴
چون تو نه اینی نه آن هستی کلوخ
قلبت از سنگ است ای بیشرم شوخ
۵
گرچه کعبه قبلهٔ خلق جهانست
لیک دایم قبله جای کعبه جانست
۶
در حرم گاهی که قرب جان بود
صد هزاران کعبه سرگردان بود
نظرات