
عطار
بخش ۱۱ - الحكایة و التمثیل
۱
ابن سیرین گفت جانم در جسد
بر کسی هرگز نبرد الحق حسد
۲
زانکه نیست از دو برون حال ای اخی
یا بهشتیست این کس ویا دوزخی
۳
گر بهشتیست او پس آن چندان کمال
کو بخواهد یافت آنگه بی زوال
۴
آن همه او راست دنیاش اندکی
کی حسد باشد براندک بی شکی
۵
آن همه چون خواهدش آمد بدست
من حسد ورزم ازین اندک که هست
۶
ور ز اهل دوزخست این مبتلا
آنچه او را هست در پیش از بلا
۷
کی روا باشد حسد بردن برو
نوحه باید یا دعا کردن برو
۸
چون ترا از گردهٔ نانست زیست
آخرت چندین حسد از بهر چیست
۹
چون ترا هر روز یک گرده تمام
گردهٔ چون حاصل آمد والسلام
نظرات
حسین