
عطار
بخش ۱۳ - الحكایة و التمثیل
۱
میگریست آن بیدل دیوانه زار
آن یکی گفتش چرائی اشکبار
۲
گفت گیرم میشکیبم برهنه
چون نگریم زانکه هستم گرسنه
۳
گفت اگرچه میکند نانت هوس
چون زگرسنگی بگرید چون تو کس
۴
گفت آخر چون نگریم ده تنه
کاو ازان دارد چنینم گرسنه
۵
تا بگریم همچو ابر نوبهار
لاجرم میگریم اکنون زار زار
نظرات