
عطار
بخش ۱۳ - الحكایة و التمثیل
۱
نازنین شوریدهٔ درگاه بود
پیشش آمد زاهدی در راه زود
۲
گفت میگوید خداوندت سلام
نازنین گفتش که تو برگیر گام
۳
از فضولی دست کن کوتاه تو
زانکه هیچ از حق نهٔ آگاه تو
۴
کار حق بر تو کجا مبنی بود
کز وکیلی چون تو مستغنی بود
۵
تو برون شو از میان کان ذات فرد
بی رسولی تو داند گفت و کرد
نظرات