عطار

عطار

بخش ۳ - الحكایة ‌و التمثیل

۱

خواجهٔ مجنون شد و مبهوت گشت

بیدل و بی قوت و بی قوت گشت

۲

در گدائی و اسیری اوفتاد

در بلا و رنج و پیری اوفتاد

۳

کوه نتواند همی هرگز کشید

صد یک آن بار کان عاجز کشید

۴

یک شبی در راز آمد با خدای

گفت ای هم رهبر و هم رهنمای

۵

این که تو هستی اگر من بودمی

از خودت پیوسته میآسودمی

۶

یک دمت اندوهگین نگذارمی

ای به از من به ازینت دارمی

۷

بیدلان چون گرم در کار آمدند

از وجود خویش بیزار آمدند

تصاویر و صوت

نظرات