عطار

عطار

بخش ۴ - الحكایة ‌و التمثیل

۱

بود آن دیوانهٔ در اضطرار

در مناجاتی شبی میگفت زار

۲

کای خدا از تو نخواهم هیچ من

یا دهی یا ندهیم بشنو سخن

۳

سخت در خود مانده ام جان در خطر

تا که از من این چه دادی واببر

۴

این وجودم را که داری در زحیر

مینخواهم هیچ میگویم بگیر

۵

هرچه از دیوانه آید در وجود

عفو فرمایند از دیوان جود

۶

گرچه نبود نیک بپذیرند ازو

پس بچیزی نیک بر گیرند ازو

۷

هر بد او را مراعاتی کنند

از نکو وجهی مکافاتی کنند

تصاویر و صوت

نظرات