عطار

عطار

بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

۱

بیدل دیوانهٔ در حال شد

پیش دکان یکی بقال شد

۲

گفت بر دکان چرا داری نشست

گفت تا آید مرا سودی بدست

۳

گفت چبود سود گفتا آنکه زود

گر یکی داری دو گردد اینت سود

۴

گفت کورست آن دلت دو ماحضر

گر یکی گردد ترا سود این شمر

۵

کار تو بر عکس این افتاد نیک

نیستت توحید در شرکی ولیک

۶

چون دل و گل هر دو در حق گم شود

آنگهی مردم بحق مردم شود

تصاویر و صوت

نظرات