
عطار
بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
۱
بود ملاحی معمر کار دان
زو کسی پرسید کای بسیار دان
۲
از عجایبهای دریا بازگوی
گفتش آن ملاح کای اسرار جوی
۳
این عجبتر دیدهام من کز بحار
در سلامت کشتی آید باکنار
۴
کشتئی بر روی غرقابی مدام
موج میآید دمادم بر دوام
۵
ما میان موج و غرقابی سیاه
منتظر تا باد چون آید ز راه
۶
بر نیاید هیچ کاری از حیل
و اطلاعی نیست بر لوح ازل
۷
پس طریق تو بفرمان رفتن است
بیخودی در وادی جان رفتن است
۸
بنده آن بهتر که بر فرمان رود
کز خداوند آنچه خواهد آن رود
نظرات