عطار

عطار

بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

۱

در رهی می‌شد سنایی بی‌قرار

دید کناسی شده مشغول کار

۲

سوی دیگر چون نظر افکند باز

یک مؤذن دید در بانگ نماز

۳

گفت‌ نیست این کار خالی از خلل

هر دو را می‌بینم اندر یک عمل

۴

زآنکه هست این بی‌خبر چون آن‌دگر

از برای یک‌دو من نان کارگر

۵

چون برای نان است کار این دو خام

هر دو را یک کار می‌بینم مدام

۶

بلکه این کناس در کار است راست

وآن مؤذن غرهٔ روی و ریا‌ست

۷

پس درین معنی بلاشک ای عزیز

از مؤذن به بود کناس نیز

۸

تا تو با نفسی و شیطانی ندیم

پیشه خواهی داشت کناسی مقیم

۹

گر درخت دیو از دل برکنی

جانت را زین بند مشکل برکنی

۱۰

ور درخت دیو می‌داری به‌جای

با سگ و با دیو باشی هم‌سرا‌ی

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
ایلیا الباقی
۱۴۰۱/۰۶/۳۰ - ۱۸:۲۷:۰۱
در مصرع آخر: "با سگ و با دیو باشی هم سرای" صحیح نبوده و صحیح "با دد و با دیو باشی هم سرای" می‌باشد.