
عطار
بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
۱
گفت با مجنون شبی لیلی براز
کای بعشق من ز عقل افتاده باز
۲
تا توانی با خرد بیگانه باش
عقل را غارت کن و دیوانه باش
۳
زآنک اگر تو عاقل آئی سوی من
زخم بسیاری خوری در کوی من
۴
لیک اگر دیوانه آئی در شمار
هیچکس را با تو نبود هیچ کار
نظرات