عطار

عطار

بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

۱

بیدلی بودست جانی بیقرار

سربرآوردی و گفتی زار زار

۲

کای خدا گر مینداند هیچکس

آنچه با من کردهٔ در هر نفس

۳

باری این دانم که تو دانی همه

پس بکن چیزی که بتوانی همه

۴

این چه با من میکنی در هر دمی

می برآید از دلت آخر همی

۵

عزم جان داری ز من بربوده دل

اینچه کردی هرگزت نکنم بحل

تصاویر و صوت

نظرات