
عطار
بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
۱
سائلی پرسید از آن شوریده حال
گفت اگر نام مهین ذوالجلال
۲
میشناسی بازگوی ای مرد نیک
گفت نانست این بنتوان گفت لیک
۳
مرد گفتش احمقی و بی قرار
کی بود نام مهین نان شرم دار
۴
گفت در قحط نشابور ای عجب
میگذشتم گرسنه چل روز و شب
۵
نه شنودم هیچ جا بانگ نماز
نه دری بر هیچ مسجد بود باز
۶
من بدانستم که نان نام مهینست
نقطهٔ جمعیت و بنیاد دینست
۷
از پی نان نیستت چون سگ قرار
حق چو رزقت میدهد توحق گزار
۸
حق چو رزقت داد و کارت کرد راست
تو بخور وز کس مپرس این از کجاست
نظرات
رسته
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
سهراب
سهراب
منصور
شهرام آرین
نوید دانایی
فخری رسولی
میم الف