
عطار
بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
۱
ناقلی در پیش آن شیخ کبیر
گفت هر روزی یکی داننده پیر
۲
میکند ختمی و در عمری دراز
کار او انیست گفتم با تو باز
۳
شیخ گفتش زان همه قرآن دمی
دامنش نگرفت یک آیت همی
۴
گر گرفتی آیتی زان دامنش
نیستی پروای خواندن چون منش
۵
درد او گر دامنت گیرد دمی
رستگاری یابی از عالم همی
۶
بوی این درد از دل سرمست تو
گر توانی برد بردی دست تو
۷
عاشقان این درد از راه دراز
میشناسند ای عجب از بوی باز
نظرات