
عطار
بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
۱
گشت لیلی پیش از مجنون هلاک
بود غایب آن زمان مجنون پاک
۲
عاقبت مجنون چو با آنجا رسید
آنچه نتوانست دید آنجا شنید
۳
آن یکی گفت ای دلت پر شور او
خیز تا با تو نمایم گور او
۴
گفت حاجت نیست این با من مگوی
زانکه من آن خاک بشناسم ببوی
۵
این بگفت و راه گورستان گرفت
نعره زن شد شیوهٔ مستان گرفت
۶
خاک میبوئید و در ره میشتافت
تا که گور لیلی آخر باز یافت
۷
ماتم آن ماه را تاوان بداد
ساعتی بی خود شد آخر جان بداد
۸
چون بپاکی زو برآمد جان پاک
در بر اودفن کردندش بخاک
۹
زنده او از عشق جانان بود و بس
لاجرم بی او فرو رفتش نفس
نظرات