
عطار
بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
۱
در مصافی پادشاه حق شناس
یافت از خیل اسیران بی قیاس
۲
با وزیر خویشتن گفت ای وزیر
چیست رای تو درین مشتی اسیر
۳
گفت چون دادت خدای دادگر
آنچه بودت دوستر یعنی ظفر
۴
آنچه آن حق دوستر دارد مدام
تو بکن آن نیز یعنی عفو عام
نظرات