عطار

عطار

بخش ۱۳ - الحكایة و التمثیل

۱

چون سکندر را مسخر شد جهان

وقت مرگ او درآمد ناگهان

۲

گفت تابوتی کنید از بهر من

دخمهٔ سازید پیش شهر من

۳

کف گشاده دست من بیرون کنید

نوحه بر من هر زمان افزون کنید

۴

تا زمال و لشکر و ملک و شهی

خلق میبینند دست من تهی

۵

گر جهان در دست من بودآن زمان

در تهی دستی برفتم از جهان

۶

ملک و مال این جهان جز پیچ نیست

گر همه یابی چو من جز هیچ نیست

تصاویر و صوت

نظرات