
عطار
بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
۱
رفت سنجر پیش زاهر ناگهی
گفت از وعظیم ده زاد رهی
۲
شیخ زاهر گفت بشنو این سخن
چون شبانت کرد حق گرگی مکن
۳
خانهٔ خلقی کنی زیر و زبر
تا براندازی سرافساری بزر
۴
خون بریزی خلق را در صد مقام
تا خوری یک لقمهٔ وانگه حرام
۵
خوشه چین کوی درویشان توئی
در گدا طبعی بتر زیشان توئی
نظرات