
عطار
بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
۱
بود خوش دیوانهٔ در زیر دلق
گفت هر چیزی که در وی ماند خلق
۲
علتست و من چو هستم دولتی
میرسم از عالم بی علتی
۳
از ره بی علتیم آورده اند
در جنون دولتیم آورده اند
۴
لاجرم کس را به سرّم راه نیست
از جنونم هیچ جان آگاه نیست
۵
هرکه در بی علتی حق فتاد
در خوشی جاودان مطلق فتاد
۶
هرچه دید و هرچه بر وی رفت نیز
خوش شمرد آن جمله چون جان عزیز
نظرات