عطار

عطار

بخش ۲۰ - نالیدن بلبل در فراق گل

۱

بلبل از باد صبا در بوستان

نوحه می‌کردند بهر دوستان

۲

مدتی فریاد و زاری در چمن

کرد بلبل پیش نسرین و سمن

۳

کار دنیا این چنین است ای پسر

الحذر از کار دنیا الحذر

۴

آمدند آنجا همه مرغان باغ

با دل پر درد و با جان بداغ

۵

گریه و زاری همی کردند و آه

شب همه شب تا بوقت صبحگاه

۶

عارف مرغان که طوطی نام اوست

شکر شیرین همه در کام اوست

۷

تعزیت چون داد بر شاخی نشست

گفت از بالای گردون تا به پست

۸

از ملایک تا به انسان و پری

وز سلاطین تا گدا و لشکری

۹

کس نماند در جهان بر روی خاک

بلکه زیر خاک خواهد رفت پاک

۱۰

ای خوشا آنکس که او چالاک رفت

دل بدست آورد و زیر خاک رفت

۱۱

کی بقا دارد جهان ای بوالهوس

کی بماند این جهان با هیچکس

۱۲

از گل و گلزار و گلشن دور شو

در جهان معنوی مستور شو

۱۳

دوست میداری خدا و در دیار

گردنت آزاد گرداند ز یار

۱۴

گردن دیو طبیعت را بزن

بیخ شهوت از زمین دل بکن

۱۵

گر تو در بند هوا باشی مقیم

کی شود قلب تو ای خواجه سلیم

۱۶

زهد و تقوی و ورع را کار بند

رندی و می خوارگی تا چند چند

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محسن...
۱۳۸۹/۱۲/۰۴ - ۰۶:۰۱:۴۰
اگر به دست من افتد فراق را بکشم